تو را من چشم در راهم

بر داشتها و یادداشت ها - خاطرات - اشعار - دل نوشته ها و ...

تو را من چشم در راهم

بر داشتها و یادداشت ها - خاطرات - اشعار - دل نوشته ها و ...

تو را من چشم در راهم

نوشته ها سکوتی ماندگارند

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

از مشهد دلم هوایش را می کرد که بیایم دستش را ببوسم و چند لحظه ای خدمتشان باشم. دیدارشان انسان را به یاد خدامی انداخت،صحبت هایشان آگاهی و معرفت انسان را اضافه می کرد. عملشان انسان را به یاد پوچی دنیا و قطع دلبستگی های دنیوی می انداخت. یک دنیا ارزش و بزرگی در وجودش نهفته بود.

از نظر علمی، اجتماعی آثارشان بسیار ، از نظر مردم داری و اخلاق انسانی ، بیت ایشان بیت شرافت و فضیلت بوده و به گونه ای زندگی کرده اند که در جهات مختلف سرمشق و الگویی برای بزرگان جامعه هستند.

الدنیا دارُ مَمَرًّ لا دارُ مَقّر والناس فیها رجلان: رجلٌ باع فیها نفسَه فاوبَقَها و رجل ابتاع نفسه فاَعْتَقَها : دنیا دار گذر است نه دار اقامت و مردم در آن دو گروهند: گروهی خود را فروختند و خویش را هلاک کردند و گروهی خود را خریدند و آزاد کردند.نهج البلاغه( امام علی «ع» ) ، حکمت۱۳۳

بعضی زندگی که می کنند ؛ خودشان را می فروشند به دنیا ، می شوند اسیر دنیا ، بعضی زندگی که می کنند خودشان را از دنیا می خرند و می شوند امیر دنیا .آیاتی که در کلام ا.. مجید در تعریف خوبان و معرفی آنان  ذکر شده است ، هر کدام را انتخاب کنیم با این بزرگوار تطبیق می کند و آنچه می توانم در کوتاه سخن بگویم این است که : « عاش حمیداً ومات سعیداً » پاک زندگی کرد و پاک و ستوده از دنیا رفت .

بخشی از سخنان حضرت آیت ا.. سیدان در چهارمین سالگرد حضرت آیت ا.. حاج سید محمد علی ابن الرضا « ره »

دکتر حمید رضا تشیعی از چهره های برجسته ی شهرستان خوانسار است که در سمت معاون نظارت بر بهره داری شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشورانجام وظیقه می نماید در ایام مبارک سی و پنجمین سال پیروزی انقلاب توفیق نصیب شد ، در جلسه ای رو به روی یکدیگر بنشینیم و در فضایی دوستانه و کاری ، مشکلات وتنگناهای شهرستان « مرتبط با حوزه ی نظارتی ایشان » به تبادل نظر گذاشته شود و حقاً نشستی بود که بر خاستنش به اراده ی دل نبود . هرچه گفته و شنیده می شد بویی از امید و نشاط و حیات داشت . وقتی دکتر آیه ی شریفه ی « وجعلنا من الماء کلّ شیء حی » را بر زبان می آورد اندیشه به باور می رسید که او در جایگاه شایسته ی خود نشسته و لیاقتِ نظارت بر شاهرگ حیاتی مردم سرزمین سربلند ایران را دارد .
افتخارش این بود که پدرش فرهنگی است  و خود را از خانواده ی فرهنگی و عضو هیئت علمی دانشگاه می دانست و چنان با فرهنگ و ادبیات انسانی آشنا بود که بیان دلنشینش حکایت از دل آگاهی او داشت .
به چهره ی او که نگاه می دوختم و ادب بیانش را می دیدم با خود می گفتم : آفرین بر این دست پرورده های موسسات دانشگاهی که خروجی آنها به نوعی سر آمد تولیدات حوزه های اخلاقی هستند . و البته چه بسیارند نادره انسانهایی که فرهنگ کلاسیک ما به پرورش آن ها همت گماشته و امروز گلاب وجودشان مشام جامعه را معطر می سازد و منش مبارک و میوه ی تواضعشان  جامعه را به نشاط و امید فرا می خواند . اگر چه شاید باغبانان این گلستانهای بی خار در دار حیات نباشند و در سرای جاودان میوه چین نهال به ثمر رسیده خود باشند .